-
نامه نادرابراهیمی به همسرش (بسیارزیبا)
شنبه 29 تیر 1392 10:33
همسفر! در این راه طولانی که ما بیخبریم و چون باد میگذرد بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم یک ساز را، یک...
-
سهراب
شنبه 29 تیر 1392 10:33
و بارها دیدیم که با چقدر سبد برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشیند و رفت تا لب هیچ و پشت حوصله ی نورها دراز کشید و هیچ فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چقدرتنهاماندیم.
-
هبوط در تنهایی ....
شنبه 29 تیر 1392 10:30
نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود. چه قدرت و غنائی است در ناگهان هیچ نداشتن! اضطرابها همه زاده ی انتظارها است. هیچ گودوئی در راه نیست. در این کویر فریب سرابی هم نیست. جاده ها همه خلوت،راه ها همه برچیده و چه می گویم؟ هستی گردوئی پوک! به انتهای همه ی راه ها رسیده ام، جهان سخت فرتوت و ویرانه...
-
قرآن من شرمنده توام- دکتر علی شریعتی
شنبه 29 تیر 1392 10:29
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ” چه کس مرده است ؟ “ چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج...
-
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد...
شنبه 29 تیر 1392 10:27
آیا بعضی روزها با قلبی سوزان و درد آلود بیدار می شوی، سرشار از حسرتی مبهم؟ من هم. آیا روزهایی بوده اند که همه روز بی قرار بوده ای و پریشان خاطر و پر از نیرو ولی خالی از هدف؟ من هم. آیا گاهی حس می کنی که مرگ در یک قدمی است.. و بیمی نیست. چون زنده گی، هر چه بوده غنی بوده.. چون بهترین گفتگو ها را تجربه کرده ای و طلوع را...
-
آدمی
شنبه 29 تیر 1392 10:26
در آدمی عشقی و دردی هست که اگر صد هزار عالم ملک او شود باز آرام نمی گیرد. زیرا آنچه مقصود است به دست نیامده است... .چون فقط معشوق را دل آرام قلمداد می کند . یعنی فقط دل به وی آرام می گیرد. به شرطی که معشوق را عقل معرفی بکند. نه دل !!! . و پس از شناخت کامل معشوق او را در دل جا داد تا روز به روز بر بر حبش افزوده شود ....
-
آخر هفته لعنتی
شنبه 29 تیر 1392 10:25
آخر هفته ای که تنهایی تو خیابونا قدم بزنی و با بغض برگردی خونه به چه درد میخوره ؟ آخر هفته ای که کسی نباشه تا باهاش از ته دل بخندی و خوش بگذرونی به چه درد میخوره؟ آخر هفته ای که حتی مادرت حوصله دیدن قیافه غمگینتو نداشته باشه و بگه برو تو اتاقت به چه درد میخوره؟ آخر هفته ای که به هر کی خواستی زنگ بزنی پشیمون شدی چون یا...
-
باز امشب هوس گریه پنهان دارم
شنبه 29 تیر 1392 10:23
باز امشب هوس گریه پنهان دارم میل شبگردی در کوچه باران دارم مردم آن به که مرا مست و غزلخوان بینند اشک در چشم من است و همه باران بینند حال من حال نماز است و نماز اینجا نیست شوق دیدار مرا سوخت و او پیدا نیست بگذارید نسیمی بوزد بر جانم تا که از جامه خاکی بکند عریانم دستها در ملکوت و بدنم بر خاک است ظاهر آلوده ام اما دل و...
-
شیطان
شنبه 29 تیر 1392 10:22
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب میفروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میکردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،دروغ و خیانت، جاهطلبی و ... هر کس چیزی میخرید . و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تکهای از قلبشان را میدادند . و بعضی پارهای از...
-
انسانها (شریعتی)
شنبه 29 تیر 1392 10:22
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است: 1ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. ٢ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک...
-
معنی آدما (قیصر امینپور)
شنبه 29 تیر 1392 10:21
بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.. بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬بعضی جلد ضخیم، بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند. بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی. بعضی آدمها تر جمه شده اند و بعضی تفسیر می شوند. بعضی از آدمها تجدید...
-
نیما یوشیج
شنبه 29 تیر 1392 10:20
دستهایم را در جیبهایم فرو میبرم و عکس میگیرم هیچکس نخواهد فهمید از پشت عینکِ بزرگِ سیاهم با چه تردیدی دنیایِ بزرگِ سیاه مان را تماشا میکنم بگذار هیچکس نفهمد من چه میکشم ... بگذار هیچکس نفهمد ما چه میکشیم آدم ها ظاهر آسوده را بیشتر دوست دارند تا آسودگیِ خاطر را دستهایت را در جیبهایت فرو کن بگذار آدمها از...
-
عشق (شریعتی)
شنبه 29 تیر 1392 10:10
عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که : عشق زاییده تنهایی است.... و تنهایی نیز زاییده عشق است... تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد ؛ کسی در پیرامونش نباشد! اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست! برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند؛ و بعد...
-
نوشته ای از فیه ما فیه
شنبه 29 تیر 1392 10:09
گفته اند: درد است که آدمی [را] رهبر است در هر کاری که هست. تا او را دردِ آن کار و هوس و عشق ِآن کار در درون نخیزد او قصد آن کار نکند و آن کار؛ بی درد، او را میسر نشود... تا مریم را دردِ زه(=زاییدن) پیدا نشد قصد آن درختِ بخت نکرد که [ آنگاه درد زایمان او را به پناه تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم...
-
آزادی (شریعتی)
شنبه 29 تیر 1392 10:08
ای آزادی! آنگاه که خدا کالبدم را ساخت، تو را ای آزادی بجای روح در من دمید، و بدین گونه با تو زنده شدم، با تو دم زدم، با تو به جنبش آمدم، با تو دیدم و گفتم و شنفتم و حس کردم و فهمیدم و اندیشیدم… و تو ای روح گرفتار من! میدانی، میدانی که در همهی آفرینش چه نیازی دشوارتر و دیوانهتر از نیاز کالبدی است به روحش؟ اما… تو...
-
بخشی از نامه جبران خلیل جبران به ماری
شنبه 29 تیر 1392 10:04
اگر بتوانم در قلب یک انسان، گوشهای تازه را به او بنمایانم، بیهوده نزیستهام. موضوع خود زندگی است، نه شعف یا درد یا شادی یا ناشادی. نفرت به همان اندازه دوست داشتن خوب است، یک دشمن میتواند به خوبی یک دوست باشد. برای خود زندگی کن. زندگیات را بزی. سپس به راستی دوست انسان خواهی شد. من نیازمند آنم که بگذارم چیزهایی که...
-
عباس میرزا
شنبه 29 تیر 1392 10:04
رنج عباس میرزا مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ یه چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟ ... از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای...
-
وصیت نامه داریوش کبیر
شنبه 29 تیر 1392 10:03
(اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند) و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله...
-
داستان پندآموز: نماز جماعت
شنبه 29 تیر 1392 10:02
حدود شصت سال پیش یک آخوند به روستائی رسید. با دیدن مسجد قدیمی آن روستا متوجه شد که مردم این روستا مسلمان هستند و با خوشحالی به نزد کدخدا رفت و اعلام کرد که میتواند پیش نماز آن روستا باشد. کدخدا که سالها بود نماز نخوانده بود و نماز جماعت را که اصولا در عمرش ندیده بود، با خودش فکر کرد که اگر به این مرد روحانی بگویم که...
-
امیرکبیر و ماجرای نکوبیدن آبله و مرگ دو بچه (داستان عقب ماندگی ایرانیان)
شنبه 29 تیر 1392 10:01
در سال 1264 هجری قمری، نخستین برنامه ی دولت ایران برای واکسیناسیون به فرمان امیر کبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله کوبی می کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله کوبی به امیر کبیر خبر دادند که مردم از روی ناآگاهی نمی خواهند واکسن بزنند! به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس ها در شهر...
-
علامه جعفری و ازدواج با زیباترین دختر دنیا
شنبه 29 تیر 1392 09:59
از علامه جعفری میپرسند چی شد که به این کمالات رسیدی؟! ایشان در جواب خاطرهای از دوران طلبگی تعریف و اظهار میکنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده «ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم، در جشنها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری میگرفتیم....
-
دوست - شکسپیر
شنبه 29 تیر 1392 09:57
هر زمان که از جور ِ روزگار و رسوایی ِ میان ِ مردمان در گوشه ی تنهایی بر بینوایی ِ خود اشک می ریزم، و گوش ِ ناشنوای آسمان را با فریادهای بی حاصل ِ خویش می آزارم، و بر خود می نگرم و بر بخت ِ بد ِ خویش نفرین می فرستم، و آرزو می کنم که ای کاش چون آن دیگری بودم، که دلش از من امیدوارتر و قامتش موزون تر و دوستانش بیشتر است....
-
تنهایی (شریعتی)
شنبه 29 تیر 1392 09:56
تنهایی طاقت فرساترین دردها تنهائی است ، بی آشنا بودن است ، گنج بودن و در ویرانه ماندن است ، وطن پرست بودن و در غربت بودن است . عشق داشتن و زیبائی نیافتن است ، زیبا بودن و عشق نجستن است ، نیمه بودن است ناتمام زیستن است بی انتظار گشتن است ، چنگ بودن و نوازنده نداشتن است ، نوازنده بودن و چنگ نداشتن است متن بودن و خواننده...
-
سقراط
شنبه 29 تیر 1392 09:55
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود. علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده...
-
نامه خداحافظی - گارسیا مارکز
شنبه 29 تیر 1392 09:54
نامه خداحافظی من به تمام دوستدارانم اگر خداوند برای لحظه ای فراموش میکرد که من عروسکی کهنه ام و تکه کوچکی از زندگی به من ارزانی میداشت احتمالا همه آنچه را که به فکرم میرسید نمیگفتم بلکه به همه ی چیزهایی که میگفتم فکر میکردم.کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میدیدم.چون میدانستم هر دقیقه ای که چشممان را بر هم میگذاریم شصت...
-
تنهایی
شنبه 29 تیر 1392 09:52
تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی آه ای مرد چرا تنهائی
-
آری، اغاز دوست داشتن است... فروغ فرخ زاد
شنبه 29 تیر 1392 09:51
کاش می توانستم مثل ادم های دیگر خودم را در ابتذال زندگی گم کنم. کاش یا لباس تازه یا یک محیط گرم خانوادگی و یا یک غذای مطبوع می توانست شادمانی را در لبخند من زنده کند کاش رقصیدن دیگران می توانست مرا فریب دهد و به صحنه های رقص و بی خبری و عیاشی بکشاند. کاش می توانستم برای کلمه موقعیت ارزشی قایل بشوم. در بیابان ایستادن و...
-
از نامه های عین القضات همدانی
شنبه 29 تیر 1392 09:50
* ای خدا! مرا از تو دردی بادید آمده است، و از تو دردی دارم که تا خداوندی تو بر جای باشد، این درد بر جای باشد. * هر که از عالم شکم مادر به در آید، این جهان را بیند؛ و هر که از خود به در آید، آن جهان را بیند. * اگر دل فتوا دهد، امر خدا باشد؛ می کن. واگر فتوا ندهد ترک کن؛ که هر چه دل فتوا دهد خدایی باشد؛ و هر چه رد کند،...
-
"عشق" از عین القضات همدانی
شنبه 29 تیر 1392 09:48
عشق ای عزیز! این حدیث گوش دار که مصطفی علیه السلام گفت: مَن عَشِقَ و عَفَّ ثُمَّ کَتَمَ فماتَ ماتَ شَهیداً؛ هر که عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد، شهید باشد. هر چند می کوشم که از عشق در گذرم، عشق مرا شیفته و شرگردان می دارد و با این همه، او غالب می شود و من مغلوب. با عشق کی توانم کوشید! کارم اندر عشق...
-
نوشته ای از عین القضات همدانی
شنبه 29 تیر 1392 09:47
عین القضات همدانی تا از خود پرستی فارغ نشوی، خدا پرست نتوانی بودن؛ تا بنده نشوی آزادی نیابی؛ تا پُشت بر هر دو عالم نکنی به آدم و آدمیت نرسی؛ و تا از خود بنگریزی به خود در نرسی؛ و اگر خود را در راه خدا نبازی و فدا نکنی مقبولِ حضرت نشوی؛ و تا پای بر همه نزنی و پُشت بر همه نکنی، همه نشوی و به جمله راه نیابی؛ و تا فقیر...