دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...
دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...

بهترین سکانس‌های آغازین تاریخ سینما



صحنه‌ی آغازین یک فیلم بیش از قسمت اول یک داستان حرف برای گفتن دارد؛ به واقع با تماشای صحنه‌های آغازین یک فیلم می‌توان درباره‌ی کیفیت آن قضاوت کرد. اگر سکانس ابتدایی جذابیت لازم را داشته باشد، مخاطب مجذوب آن شده و تا انتها آن را دنبال خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در تاریخ سینما فیلم‌های زیادی را می‌توان نام برد که از همان سکانس‌های ابتدایی مخاطب را شیفته‌ی خود کرده‌اند. تماشای صحنه‌های آغازین فیلم به نوعی یک سنگ محک برای نویسنده‌ی فیلمنامه است که آیا حرفی برای گفتن دارد و آیا کارگردان توانسته به خوبی همه‌ی فاکتورها را کنار هم بگذارد.

نشریه‌ی سینمایی «اسکرین» در گزارشی فهرستی از بهترین سکانس‌های آغازین تاریخ سینما را با نظرسنجی از علاقه‌مندان سینما و منتقدین فیلم منتشر کرده است که فیلم «همشهری کین» شاهکار ماندگار «اورسن ولز» عنوان بهترین سکانس آغازین تاریخ سینما را به دست آورد.

** در صحنه‌ی آغازین «همشهری کین» که همواره به عنوان یکی از بهترین ساخته‌های تاریخ سینما از آن یاد می‌شود، کلمه‌ی «Rosebud» (غنچه رز) را از زبان «کین» می‌شنویم و جالب اینکه بعد از آن بخش عمده فیلم به دنبال یافتن علت بکار بردن این واژه از زبان «کین» در لحظات پایانی عمرش است. این لغت به روی تخته‌ی اسکی که «کین» در کودکی برای بازی بر روی برف از آن استفاده می‌کرده، حک شده است.

فیلم «همشهری کین» محصول سال 1941 و برنده‌ی جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه است که چندی پیش به‌عنوان بهترین فیلم اول یک کارگردان در تاریخ سینما انتخاب شد. این فیلم که خود کارگردان در آن نقش «چارلز فاستر ولز» را ایفا کرد، امروزه به عقیده بسیاری از منتقدین بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان است که ولز در حالی‌که فقط 25 سال داشت آن را مقابل دوربین برد و کارگردانی، تهیه‌کنندگی، نگارش فیلم‌نامه و نقش‌آفرینی در این فیلم را به‌عهده گرفت.

این فیلم که ساخت آن 10 هفته به طول انجامید، با حضور معروف‌ترین عوامل فیلم هالیوود از جمله «گرگ تولند» ساخته شد که اورسن ولز او را سریع‌ترین فیلم‌بردار هالیوود می‌دانست. «همشهری کین» در 9 بخش نامزد جوایز اسکار بود که فقط در رشته بهترین فیلم‌نامه‌ اصلی موفق به دریافت جایزه شد. اگرچه آکادمی اسکار توجه لازم را به این فیلم نداشت، اما «همشهری کین» توانست در طول سال‌ها به‌عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته شود. هرچند به تاخیر افتادن زمان اکران و توزیع نامناسب فیلم موجب شد تا میزان فروش آن چندان چشم‌گیر نباشد.

در دهه‌ی 60 دانشکده‌های فیلم‌سازی از «همشهری کین» به‌عنوان واحد درسی استفاده می‌کردند و تعدادی از بزرگان سینمای فرانسه چون «ژان لوک ‌گدار» و «فرانسوا تروفو» از این فیلم الهام گرفتند.


جات سرباز رایان

**‌ فیلم «نجات سرباز رایان» ساخته‌ی معروف «استیون اسپیلبرگ» محصول 1998 در رتبه‌ی دوم بهترین سکانس‌های آغازین تاریخ سینما قرار گرفته است. این فیلم داستان تلاش برای نجات سربازی است که هر سه برادر خود را در جنگ جهانی دوم از دست داده است.

صحنه‌های آغازین فیلم که رسیدن نیروهای متفقین به فرانسه در ژوئن 1944 را نشان می‌دهد، به لطف تصویربرداری چشم‌نواز و صحنه‌های البته دلخراش معروفیت جهانی یافته است. «تام هنکس» در نقش کاپیتان «جان میلر» به همراه هفت سرباز دیگر مأموریت دارند سرباز «جیمز فرانسیس رایان» را پیدا کرده و به خانه بازگردانند. او سه برادر داشته که همگی در جنگ کشته شده‌اند و به دستور فرمانده‌ی کل ارتش، «رایان» می‌تواند نزد مادرش برگردد.

«نجات سرباز رایان» با استقبال بسیار خوبی از سوی تماشاگران و منتقدین همراه شد. این فیلم در سطح جهانی فروش 481 میلیون دلار را به دست آورد که آن را به پرفروش‌ترین فیلم سال 1998 تبدیل کرد. این فیلم در جوایز اسکار نامزد 11 جایزه بود که در پنج بخش از جمله بهترین کارگردانی موفق به دریافت جایزه شد.

آرواره‌ها

** فیلم «آرواره‌ها» دیگر ساخته‌ی معروف «استیون اسپیلبرگ» در رتبه‌ی سوم این فهرست قرار گرفته است. این فیلم داستان حمله‌های یک کوسه‌ی بزرگ سفید به انسان‌ها و تلاش‌های یک افسر پلیس برای نگهبانی از مردم در برابر این کوسه‌ است. «آرواره‌ها» بر اساس رمانی به همین نام نوشته‌ی «پیتر بنچلی» ساخته شد.

اسپیلبرگ که زمان ساخت فیلم «آرواره‌ها» تنها 28 سال داشت، توانست رکورد فروش 430 میلیون دلار را در سینماهای جهان به دست آورد که در آن سال‌ها رقم واقعا چشمگیری بود. این فیلم مدت 14 هفته‌ی متوالی در صدر جدول گیشه‌ی سینماهای آمریکا قرار داشت. «آرواره‌ها» با بودجه‌ی تنها 8 میلیون دلاری در چند مرحله در اعماق اقیانوس به همراه یک کوسه‌ی مکانیکی در قالب پروژه‌ای ساخته شد که قرار بود 55 روز طول بکشد، اما 159 روز به طول انجامید.

«آرواره‌ها» موفق به کسب 3 جایزه‌ی اسکار بهترین موسیقی، بهترین تدوین و بهترین صداگذاری شد، در جوایز گلدن گلوب جایزه‌ی بهترین موسیقی را گرفت و با آراء مردم آمریکا، به عنوان بهترین فیلم آن سال انتخاب شد. نشریه‌ی «تایم» در همان سال اکران، با انتشار پوستر «آرواره‌ها» بر روی صفحه‌ی اول خود، از این فیلم به عنوان یکی از شاهکارهای سینمای جهان نام برد.

«آرواره‌ها با استفاده از فضایی ترس‌انگیز و وحشت‌آور که از مایه‌های حادثه‌پردازی و نوعی فانتزی خاص در لایه‌های پنهان خود استفاده کرده است، از همان سبک و سیاق فیلم‌های علمی- تخیلی چون «جنگ‌های ستاره‌ای»، «برخورد نزدیک از نوع سوم» و «ای- تی» پیروی کرده و کوشیده است تا در عین حال که بر عنصر ترس و وحشت و هراس تکیه می‌کند، تماشاگرخود را در برابر برخی پدیده‌های شگفت‌انگیز طبیعت به تامل و تفکر وادار کند. منبع:خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،

آثار برتر کمدی در تاریخ سینما


برترین آثار کٌمدی تاریخ سینما (قسمت اول)


 
1- قدرتمند «فرانک کاپرا» 1926 the strong

«قدرتمند» نخستین اثر مطرح "فرانک کاپرا" ی پُرآوازه است که  یکی از بهترین آثار کُمدی دوران سینمای صامت نیز به شمار می آید. فیلم جدای از کارگردانی استادانه "کاپرا"، مدیون هنرنمایی بازیگر نقش اصلی فیلم نیز هست. "هاری لانگدون" یکه ستاره بی چون و چرای فیلم «قدرتمند» است که با کارهای ابداعی و تلاش های بی وقفه خود فیلم را به یکی از آثار شاخص سینمای کٌمدی بدل کرده است.


2- ژنرال «باستر کیتن» 1926  the general

"باستر کیتن" یکی از کٌمدین های بزرگ سینما، پس از ساخت چند فیلم موفق در ژانر کٌمدی «مهمان نوازی ما»1923، «شرلوک جونیور»1924، «هفت شانس» 1925، با ساخت فیلم «ژنرال» یکی از شاهکارهای خود و تاریخ سینما را خلق کرد. «ژنرال» بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شد و "کیتن" فیلم اش را در لوکیشن های واقعی کارگردانی کرد. فیلم، داستان علاقه و عشق "کیتن" به یک لوکوموتیو و یک دختر است که ماجرایش در زمان جنگ های داخلی آمریکا می گذرد. «ژنرال» علاوه بر اینکه تا حد امکان به واقعیت نزدیک است، یک اثر کٌمدی بسیار موفق نیز هست. فیلم سرشار از صحنه های متنوع و هیجان انگیز و شوخی های خلاقانه "کیتن" است که آن را به اثری گرم و تماشایی بدل کرده است.


3- روشنایی های شهر «چارلی چاپلین» 1931  city light

"چارلی چاپلین" نیازی به معرفی ندارد، او معروف ترین شخصیت تاریخ سینماست. عصرطلایی سینمای صامت مدیون آثار برجسته "چاپلین" است و او با حضورش بر پرده سینما تا ابد باعث شادی و نشاط مردم است. "چاپلین" فیلم «روشنایی های شهر» را در دوره ای ساخت که دیگر سینمای صامت جای خود را به سینمای ناطق سپرده بود و آثار صامت دیگر رونق گذشته را نداشتند. اما "چاپلین" فیلم اش را به صورت صامت ساخت و نتیجه کار با بهره بردن از فضایی عاطفی و احساسی، مهارت های فیزیکی "چاپلین" و قدرت نمایش و پانتومیم او، به یکی از زیباترین آثار کٌمدی تاریخ سینما بدل شد.


4- یک شب اتفاق افتاد «فرانک کاپرا» 1934  it happened one night

«یک شب اتفاق افتاد» اثری بسیار جذاب و از کٌمدی رومانتیک های معروف تاریخ سینماست که هنوز هم تازه و تماشایی است. فیلم در دورانی ساخته شد که کشور آمریکا در وضعیت بد بحران اقتصادی به سر می برد و محیط طنزآمیز و باطراوت فیلم می توانست بر ذهن و روحیات تماشاگران اثربخش باشد. حضور دو بازیگر فیلم "کلارک گیبل" و "کلود کولبرت" که نقش خود را به شکلی بی مانند ایفا کردند از نقاط مثبت فیلم است. فیلم با دریافت 5 جایزه اسکار، باعث به شهرت رساندن "کاپرا، گیبل و کولبرت" نیز شد.


5- شبی در اُپرا «سام وود» 1935 A Night at the Opera

«شبی در اُپرا» از بهترین آثار کٌمدی کلاسیک تاریخ سینما به شمار می آید. در این فیلم، مثلث ویرانگر "برادران مارکس" به بهترین شکل ممکن و پُررنگ تر از هر حضور دیگرشان، هنر خود را به نمایش می گذارند. آنها هیچگاه اینگونه در فیلمی، در خلق هرج و مرج شادمانه آزادی عمل نداشته اند. شوخی های بی امان و دیوانه کننده "گروچو"، اعتماد به نفس و گستاخی "چیکو" و لال بازی دیوانه وار "هارپو"، فیلم را به یک اثر برجسته و بزرگ بدل کرده است.


6- پرورش بی بی «هاوارد هاکس» 1938 bringing up baby

از شاهکارهای کٌمدی دهه 1930 سینمای آمریکا و از آثار شاخص "هاوارد هاکس". از ویژگی های فیلم می توان به کارگردانی "هاکس" و تسلط او بر صحنه های فیلم، و به ضرب آهنگ نفس گیر و موقعیت های طنز پی در پی آن اشاره کرد. دیالوگ های طنزآمیزی که میان دو بازیگر استثنایی فیلم، یکی "کری گرانت" در نقش دانشمندی خنگ ولی بامزه و دیگری "کاترین هپبرن" در نقش یک دختر بازیگوش و عجیب و غریب، ردوبدل می شود از دیگر امتیازهای اثر محسوب می شود. «پرورش بی بی» یک کٌمدی نشاط آور و ممتاز است.


7- بودن یا نبودن «ارنست لوبیچ» 1942  to be or not to be

«بودن یا نبودن» یکی از بهترین کٌمدی هایی است که تاکنون ساخته شده است و در واقع این فیلم "لوبیچ" را باید نقطه اوجی در تاریخ سینمای کٌمدی دانست. این فیلم "لوبیچ" علاوه براینکه حمله ای است به نازیسم  و ویرانی اروپا، کٌمدی بدیع و پیچیده ای از استاد به شمار می آید که در نوع خود بی نظیر است. ریتم سریع فیلم متناسب است و لحظه ای از اوج نمی اُفتد. شوخی های کلامی در فیلم کم نظیرند و بازیگران فیلم همگی در اوج هستند. این اثری است جذاب و هنوز جادویی.


8- همه چیز درباره ایو «جوزف ل منکه ویتس» 1951 all about eve

این فیلم شاهکاری است از "منکه ویتس" که هنوز با گذشت چند دهه از زمان ساخت آن، تازگی و طراوت دارد. نقطه قوت فیلم، فیلمنامه ظریف و به دقت فکرشده فیلم است که آن را خود "منکه ویتس" نوشته است. «همه چیز درباره ایو» در مرحله نخست اثری است درباره کارهای نمایشی و دنیای تئاتر و شخصیت اصلی آن «ایو» بازیگر تازه کار تئاتری است که رویای شهرت و کسب موفقیت در ذهن دارد. اما فیلم در مرحله ای دیگر کٌمدی فاخری است با حضور ستارگان بزرگی همچون "بت دیویس"، "آن باکستر"، "مرلین مونرو"، "جرج ساندرز" و.. که در اوج خود به سر می برند و با شوخی های کلامی و هجوگونه خود، فیلم را به اثری شاخص در سینمای کٌمدی بدل کرده است.


9-  مرد آرام «جان فورد» 1952  the ouiet man

کٌمدی کلاسیک ی درخشان از "جان فورد" و اثری بزرگ و موفق در تاریخ سینما. شوخ طبعی خاص  و همیشگی "فورد" که تقریبا در تمامی آثارش به چشم می خورد در فیلم «مرد آرام» به اوج خود می رسد. "فورد" اینبار داستانش را به سرزمین مادری اش می برد و آن را با استادی تمام و با لحنی شیرین و صمیمانه ای به تصویر می کشد. بازیگر محبوب او "جان وین" در نقش مٌشت زنی ظاهر می شود که به سرزمین اش بازگشته و با دختری به نام "مری کیت" ازدواج می کند، اما برخورد او با برادر زنش "مک لاگن" که آدمی یکدنده و عصبی مزاج است، رویدادها و موقعیت های سرشار از طنز را بوجود می آورد.

 
10- دایی جان «ژاک تاتی» 1958  mon oncle

در میان کٌمدین های موفق تاریخ سینما، "ژاک تاتی" نیز به مانند "چاپلین" از بزرگترین هنرمندان این ژانر است. در میان آثار "ژاک تاتی" فیلم «دایی جان» از شاخص ترین آثار او محسوب می شود. طنز بصری خاص «تاتی»، نماهای دور و حرکات ثابت دوربین، رابطه میان شخصیت ها، بهره گیری از اشیاء و صداهای محیط، طراحی صحنه و دکور و نوع خاص لباس ها، از مشخصه های اصلی اوست که در فیلم «دایی جان» به اوج و کمال می رسد. "تاتی" در «دایی جان» شوخی ها و صحنه های طنز درخشانی را خلق می کند و فیلم برخوردار از ساختاری استادانه در مورد تضاد زنده گی طبیعی و ماشینی است. «دایی جان» یک کٌمدی استثنایی است.


11- افراد ناشناس همیشگی «ماریو مونیچلی» 1958  I soliti ignoti

«افراد ناشناس همیشگی» یکی از بهترین کٌمدی های ایتالیایی است که تاکنون ساخته شده است. فیلم به مانند دیگر آثار "مونیچلی" «جنگ بزرگ»، «دزد پٌرشور» درونمایه ای انتقادی دارد و حتی می توان آن را بهتر از فیلم  مهم او «جنگ بزرگ» دانست. داستان فیلم درمورد عده ای دُزد آماتور است که می خواهند به یک جواهر فروشی دستبرد بزنند اما غیرحرفه ای بودن آنها در انجام سرقت، موقعیت های طنز فراوانی را بوجود می آورد، این یکی از مُضحک ترین سرقت های سینمایی است.


12-  بعضی ها داغش را دوست دارند «بیلی وایلدر» 1959 some like it hot

قطعا این بهترین فیلم کٌمدی تاریخ سینماست. "بیلی وایلدر" بزرگ و فیلمنامه نویس محبوب اش "دایموند" یکی از بی نقض ترین و کاملترین کارهایشان را ارائه می دهند. تماشاگر در این فیلم نزدیک به 2 ساعت کامل به شوخی های بازیگران، موقعیت ها و نکته های جذاب فیلم می خندند. از ویژگی های مهم فیلم ،ریتم وآهنگ سریع آن است که لحظه ای در فیلم اٌفت نمی کند و همینطور ساختار محکم و کنترل تمام صحنه های فیلم که با مهارت تمام ساخته و پرداخته شده اند. بازیگران فیلم "مرلین مونرو"، "تونی کورتیس" و البته "جک لمون" در بهترین شرایط ممکن به سر می برند و بازی های طلایی را از خود ارائه می دهند. این فیلم یک اثر ناب و بی همتاست.


13- فریب خورده،رانده شده «پی یترو جرمی» 1963، sedotta e abbandoata

یکی از کٌمدی های خوب ایتالیایی  و دومین کٌمدی "جرمی" پس از اولین کٌمدی موفق اش «طلاق به سبک ایتالیایی». داستان فیلم در شهر کوچکی در سیسیل می گذرد و ماجرای آن به رابطه یک جوان "پپینو" با یک دختر پانزده ساله می پردازد. "جرمی" در مهار صحنه های فیلم که اغلب پٌرسروصدا و شلوغ هستند موفق است، همینطور در خلق فضایی طنزآمیز اصیل ایتالیایی لحظات مٌفرح و پٌرنشاطی را بوجود می آورد. از طرفی فیلم "جرمی" از وجود بازیگران نیز جان می گیرد که در واقع مرکز ثقل واقعی فیلم هستند.


14- دنیای دیوانه دیوانه دیوانه دیوانه «استنلی کریمر» 1963  it’s a mad mad mad world

کٌمدی درخشانی از "کریمر" که حاوی طنز و شوخی های فراوانی است. طرح  تعقیب و گریز داستان که از همان ابتدا تا انتهای فیلم ادامه دارد و موقعیت ها و صحنه هایی که شخصیت ها در طی جستجو برای بدست آوردن 350هزار دلار پول بوجود می آورند، هیجان و لحظات جذابی را به فیلم بخشیده است. صحنه های کٌمدی بزن بکوب و تعقیب و گریز، بدیع و خوش ساخت هستند. یکی از ویژگی ها و جذابیت های فیلم، حضور تعداد زیادی از ستارگان سینمای کمدی است، از جمله "باستر کیتن" و "جری لوئیس" که به فیلم شکوه و جلای خاصی بخشیده است.


15- تیری در تاریکی «بلیک ادواردز» 1964  a shot in the dark

«تیری در تاریکی» فیلمی سرشار از نمایاندن استعدادها و توانایی های هنری خیره کننده  زوج جذاب "بلیک ادواردز" و "پیتر سلرز" است. این دومین فیلم از سری فیلم های «پلنگ صورتی» است که با بازی ویرانگر و دیوانه وار "سلرز" که در فیلم موجی از ویرانی و آشفتگی را بوجود می آورد همراه است که اثر را به بهترین فیلم از سری فیلم های «پلنگ صورتی» بدل می کند. «تیری در تاریکی» در برگیرنده بهترین شوخی های تصویری و کلامی است که به همت "سلرز" یکه ستاره فیلم و تجسم کٌمدی خاص «ادواردز» شکل می گیرد. این فیلم نقطه عطفی در تاریخ سینمای کمدی است.


16- دکتر استرنج لاو «استنلی کوبریک» 1964  dr.strange love

«دکتر استرنج لاو: یا چگونه یاد گرفتم از نگرانی دست بردارم و بٌمب را دوست داشته باشم» یک کٌمدی سیاه و شاهکاری از "استنلی کوبریک" است، فیلمی که با استادی کامل ساخته و پرداخته شده است. کارگردانی "کوبریک" و تسلط اش بر صحنه ها حیرت انگیز است. موضوع فیلم برخلاف هراس آور بودنش، به علت مهارت کوبریک در چیدمان و پرداخت صحنه ها و همینطور فیلمبرداری و طراحی صحنه فوق العاده، چهره ای طنزآمیز به خود می گیرد. "کوبریک" در انتخاب بازیگرها نیز موفق بوده و حضور "پیتر سلرز"، دیدگاه طنزآمیز فیلم را تقویت کرده است.


17- جنجال بزرگ «جرارد یوری» 1966  la grande vadvouille

یکی از فیلم های  نمونه بازیگر سرشناس کٌمدی فرانسه "لویی دوفونس" که به صرف وجود "دوفونس" به کٌمدی ارزشمندی بدل شده است. صحنه های حادثه ای جذاب و گفتگوهای بامزه با بازی خاص "دوفونس" (آدم عصبی و پُرتحرک) در کنار دیگر بازیگر خوب فیلم "بورویل" در داستانی جذاب که موضوع آن در زمان جنگ جهانی دوم می گذرد  و به یمن کارگردانی خوب "یوری" کششش خود را حفظ می کند، بسیار تماشایی از کار درآمده است.


18- فرانکنستاین جوان «مل بروکس» 1974  young  frankenestein

از آثار شاخص کٌمدی تاریخ سینما. "مل بروکس" پس از فیلم «زین های شعله ور» که هجویه ای بر ژانر وسترن بود، در «فرانکنستاین جوان» به سراغ سینمای ترسناک رفت و آن را به هجو گرفت. اما "بروکس" اینبار بهتر و موفق تر از قبل بود. فیلم هم طنزی بصری ناب است و هم اثری با شوخی های کلامی بسیار عالی. همینطور فیلم به لحاظ جزئیات، میزانسن، حرکات و موسیقی و طراحی صحنه و دکور درخشان است. فیلم ساختاری یکدست و هماهنگ دارد و یکی از خصایص مهم فیلم روابط میان شخصیت هاست که در طول فیلم موقعیت های خنده آوری را پدید می آورد. بازیگر نقش فرانکنستاین "مارتی فلدمن" نیز هیچگاه به این خوبی نبوده است.


19- آمارکورد «فدریکو فلینی» 1974 amarcord

«آمارکورد» یکی از موارد نادر و درک نشدنی است. فیلم رجعت ی نوستالژیک به دهه 30 ایتالیاست، تصویری از ایتالیای زیر سلطه فاشیسم که زمستان سختی را می گذراند. اما فلینی در فیلم اش با روایت داستانی مٌفرح و خلق شخصیت هایی صمیمانه و سرشار از طنز، موقعیت های خنده آور را می آفریند و فیلم را به یک کٌمدی شاخص بدل می کند، یک کٌمدی منطقی اصیل و تماشایی. در صحنه ای از فیلم یکی از شخصیت ها این دیالوگ را بیان می کند: همه تو این شهر به ما می خندند، حتی خروس ها!


20- آنی هال «وودی آلن» 1977  annie hall

«آنی هال» یکی از بهترین و خالصانه ترین کارهای "وودی آلن" است. فیلم به هر لحاظی فیلمی محبوب است، زوج دوست داشتنی "وودی آلن" و "دایان کیتن" با بازی های دیوانه وار و متفاوت شان، بحث ها،شوخی ها و دیالوگ ها و حتی لباس هایشان بسیار جذاب و تماشایی اند و در واقع می توان گفت با همین حضورشان در فیلم «آنی هال» به تاریخ سینما پیوسته اند. فیلم جدای از اینکه از کٌمدی های شاخص تاریخ سینماست از بهترین آثار نیویورکی سینمای آمریکا نیز به شمار می آید.

ازسایت سینما نگار

نوستالژیا ” اثر آندره تارکوفسکی

سکانس آخر فیلم ” نوستالژیا ” اثر آندره تارکوفسکی


 
آخر این چه دنیایی است که یک دیوانه باید به شما بگوید شرم کنید! 

دومینیکو ، مرد دیوانه بالای پلکانی ایستاده ، گالنی بنزین کنارش دیده می شود ، جمعیت در حال آمد و رفتند ، کسی به او توجه نمی کند ، گروه موزیک کنار مرد دیده می شود ، مرد فریاد می زند و چنین می گوید. :
” ای کسانی که سالم هستید ! نشان سلامتی شما چیست؟ چشمان تمامی افراد بشر به پرتگاهی هولناک خیره شده که دارد در آن سقوط می کند .
اگر شما شهامت نگاه کردن به ما ، غذا خوردن با ما ، حرف زدن با ما ، نوشیدن با ما و همزیستی با ما را نداشته باشید ، ما از شما نیستیم و آزادی به درد ما نمی خورد ، همین به اصطلاح سالم ها هستند که دنیا را به سوی فاجعه کشانده اند.
ای انسان ! گوش بده ، در تو آب و آتش و خاکستر وجود دارد ، استخوانها در داخل خاکستر ، استخوانها و خاکستر
اکنون که نه در دنیای واقعیات و نه در تخیلات خود هستم ، کجا هستم ؟
یک قرار داد جدید با دنیا می بندم که آفتاب در شب بتابد و برف در تابستان ببارد
چیزهای بزرگ تمام می شوند و کوچکها هستند که باقی می مانند.

 اجتماع باید همبسته و متحد باشد نه اینطور تکه تکه
کافی است به طبیعت نگاه کنیم و بفهمیم که زندگی چیز ساده ایست و باید برگردیم به نقطه شروع ، نقطه ای که شما از همان جا راه غلط را انتخاب کردید. باید برگردیم به اصول بنیادی زندگی بدون کثیف کردن آب
آخر این چه دنیایی است که یک دیوانه باید به شما بگوید! شرم بر شما
حالا موزیک بنوازید….. ”
گروه شروع به نواختن می کند و عابران آرام آرام به سوی او می آیند ، مرد دیوانه اینگونه ادامه می دهد:
کدام یک از اجدادم از داخل وجودم صحبت می کند ؟ من نمی توانم هم زمان در سرم و در بدنم زندگی کنم ، پس به این دلیل نمی توانم یک انسان باشم اما من می توانم در آن واحد و هم زمان چیزهای زیادی را حس کنم.
درد اصلی زندگی ما این است که در این دوره دیگر استادان بزرگ وجود ندارند . خیابان قلب ما را سایه ای فرا گرفته. چرا باید به صداهایی که بی فایده به نظر می رسند گوش فرا داد؟ چرا باید در مغزهایی که با لوله کشی های طولانی فاضلاب ، دیوارهای مدارس ، آسفالت و سایر وسایل کمکی زندگی پر شده اند ، وزوز حشرات وارد شود ؟
باید گوشها و چشمهای همگی ما از چیزهایی که شروع یک آرزوی بزرگ را تشکیل می دهند ، پر شوند .
یک نفر باید فریاد بزند.
هرمهایی خواهیم ساخت . اگر بعدا آنها را نساختیم ، اهمیتی ندارد . باید آرزو کردن وجود داشته باشد.
باید روح خودمان را از همه طرف بکشیم مانند یک ملافه که قابل کشیده شدن تا بی نهایت باشد .
اگر می خواهید دنیا به جلو برود ، باید دستهای یکدیگر را بگیرید و باید مخلوط شوید . آنهایی که به اصطلاح سالم هستند و آنهایی که ادعا می شود دیوانه اند.

ای مادر ! هوا همان چیز سبک است که به دور سرت می چرخد و هنگامی که تو می خندی ، صاف تر می شود.
گروه موزیک همچنان در حال نواختن است ، مرد دیوانه بنزین را به روی خود می ریزد و خود را آتش می زند

همزمان با نعره های دردناک مرد که بر روی زمین به خود می پیچد و می سوزدو می سوزد….. موسیقی – سمفونی ۹ بتهون – نیز شدت گرفته اما ناگهان دستگاه پحش کننده آن دچار اشکال شده و موسیقی نیز قطع می شود….برش به نمای دیگر
99

مهر هفتم

فیلم مهر هفتم(شاهکار اینگمار برگمان) در سکانس اعتراف آنتونیوس، که مرگ در شکل راهبی در جایگاه، برای شنیدن اعتراف قرارگرفته است:


آنتونیوس:‌ می‏خواهم تا جایی که برایم ممکن است با شما صادقانه سخن بگویم، اما قلب من تهی است.
مرگ: پاسخی نمی‏دهد.
آنتونیوس: این خلأ، چون آیینه‏ ای در برابر من است. می‏توانم خود را در آن بنگرم، حس می‏کنم از تنفر و ترس لبریزم. 
مرگ: پاسخی نمی‏دهد.
آنتونیوس: به ‏خاطر بی‏ تفاوتی‏ ام در برابر دیگران، منزوی شده ‏ام. حال در دنیای ارواح زندگی می‏کنم. اسیر رؤیاها و تخیلات شده ‏ام.
مرگ: و هنوز هم قصد مردن نداری؟ 
آنتونیوس: آری دارم!
مرگ: و منتظر چه هستی؟
آنتونیوس: آگاهی، می‏خواهم آگاه شوم.
مرگ: در جستجوی یقین و اطمینان می‏باشی.
آنتونیوس: هرچه می‏‏خواهید آن‏را بنامید. این واقعاً ناممکن و باورنکردنی است که خدا را بتوانیم با حواسمان درک کنیم؟ چرا او باید در هاله‏ ای از وعده‏ های ناقص و معجزاتی نامعلوم، پنهان شده‏ باشد؟
مرگ: پاسخی نمی‏دهد.
آنتونیوس: چگونه می‏توانیم آنهایی را که ایمان دارند باور کنیم در حالی‏که خود را باور نداریم. بر آن دسته از مردم که مایلند باور داشته ‏باشند اما نمی‏توانند، چه خواهد رفت و بر آن دسته که نه می‏خواهند باور داشته ‏باشند و نه می‏توانند چه؟
شوالیه با سکوت، منتظر پاسخ می‏ماند. اما کسی سخنی نمی‏گوید. سکوتی کامل برقرار می‏شود.
آنتونیوس: چرا نمی‏توانم خدای درون را بکشم؟ چرا او به حضور در این دنیای محنت‏ بار و حقیر ادامه می‏دهد؟ کفر می‏گویم و می‏خواهم با انگشتانم او را قطعه قطعه از قلبم بیرون بکشم. چرا علی‏رغم همه اینها، او وهمی واقعی است که من قادر نیستم خود را از او برهانم؟ به من گوش می‏کنیـد؟
مرگ: گوش می‏کنم!
آنتونیوس: من معرفت می‏خواهم نه ایمان، نه انگاشت، معرفت! می‏خواهم خدا دستش را بر من بگشاید. خود را بر من آشکار کند و با من سخن بگوید.
مرگ: اما او خاموش است!
آنتونیوس: من او را در تاریکی صدا کرده ‏ام اما به نظر کسی آنجا نیست.
مرگ:‌ شاید کسی آنجا نیست!
آنتونیوس: پس زندگی خوفناک است. هیچ‏کس نمی‏تواند در انتظار مرگ زندگی کند و بداند که همه‏ چیز، هیچ است. 
مرگ: بیشتر مردم هرگز به فراسوی مرگ و پوچی زندگی نمی ‏اندیشند.
آنتونیوس: اما روزی نوبت آن‏ها نیز خواهد رسید و در مقابل تاریکی قرار خواهند گرفت. 
مرگ: حال تا آن روز برسد!
آنتونیوس: در بطن ‏‏ترس‏هایمان تصویری می‏سازیم و آن‏را خدا می‏نامیم.

عکس‌های خبری تکان دهنده!!



عکس‌های خبری تکان دهنده!!
در زیر بخشی از این عکسها را باهم مرور می‌کنیم که گذر عمر هیچگاه آنرا برایمان تکراری نخواهد کرد.....
 
ادامه مطلب ...

اومدم که باشم...

سلام

اینجا اومدم که دوستان تازه پیدا کنم. تجربه جدید و ورود من بدنیای جدیدی ازتکنولوژی . اینجا میخواهم ازفیلم و دیالوگها ، شعر و ادبیات وگاهی هم معرفی ابنیه تاریخی و اشخاص بزرگ دنیا و... بگم . خوشحال میشم دوستان کمکم کنند.


با سپاس از همه- حسین و