اندکی بدی در نهاد تو
اندکی بدی در نهاد من
اندکی بدی در نهاد ما... -
و لعنت جاودانه بر تبار انسان فرود میآید.
آبریزی کوچک به هر سراچه - هرچند که خلوتگاه عشقی باشد -
نهر را
از برای آنکه به گنداب درنشیند
کفایت است.
احمد شاملو
آیدا: درخت و خنجر و خاطره!
میدانستند
دندان برای تبسم نیز هست و
تنها
بردریدند.
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ، ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ...
رویاهاتو محکم بچسب
واسه این که اگه رویاها بمیرن
زندهگی عین مرغ شکسته بالی می شه
که دیگه مگه پروازو خواب ببینه.
رویاهاتو محکم بچسب
واسه این که اگه رویاهات از دس برن
زندهگی عین بیابون ِ برهوتی می شه
که برفا توش یخ زده باشن.
لنگستن هیوز
برگردان: احمد شاملو
و آنها که انسانها را با بندِ ترازوی عدالتِشان به دار آویختند عادل نام نگرفتند.
برای زیستن دو قلب لازم است،
قلبی که دوست بدارد
قلبی که دوستش بدارند .
راست است که صاحبان دل های حساس نمی میرند ،
بی هنگام ناپدید میشوند!
شاملو در مراسم تدفین فروغ
هر مرگ اشارتیست،
به حیاتی دیگر ...
مارگوت بیکل
ترجمه : احمد شاملو
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن ...
تو نمیدانی غریوِ یک عظمت
وقتی که در شکنجهی یک شکست نمینالد چه کوهیست!
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم
ای کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بیدریغ باشند
در دردها و شادیهاشان
حتی
با نانِ خشکِشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند
حرفِ من این است:
قطرهها باید آگاه شوند
که به همکوشی
بیشک
میتوان بر جهتِ تقدیری فایق شد.
شاملو و ساعدی
نه در رفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی.
همه لرزش ِ دست و دلم از آن بود
که عشق
پناهی گردد ،
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق ، آی عشق
چهره ی آبی ات پیدا نیست.
و خنکای مرهمی
بر شعله ی زخمی
نه شور ِ شعله
بر سرمای درون.
آی عشق ، آی عشق
چهره ی سُرخ ات پیدا نیست.
غبار ِ تیره ی تسکینی
بر حضور ِ وَهن
و دنج ِ رهایی
بر گریز ِ حضور،
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه ی برگچه
بر ارغوان
آی عشق ، آی عشق
رنگ ِ آشنایت پیدا نیست.
تو نمی دانی غریو یک عظمت
وقتی که در شکنجه یک شکست نمی نالد
چه کوهی ست!
تو نمی دانی نگاه بی مژه محکوم یک اطمینان
وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شود
چه دریایی ست!
تو نمی دانی مردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی ست!
تو نمی دانی زندگی چیست، فتح چیست
مرگ را پروای آن نیست
که به انگیزه ای اندیشد
زندگی را فرصتی آن قدر نیست
که در آینه به قدمت خویش بنگرد
و عشق را مجالی نیست
حتی آن قدر که بگوید
برای چه دوستت می دارد .
به انتظار ِ تصویر ِ تو
این دفتر ِ خالی
تا چند ..... تا چند
ورق خواهد خورد؟
...
ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.
احمد شاملو
(در رثای خسرو گلسرخی)
هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی،نیما یوشیج، احمد شاملو، مرتضی کیوان
در زمان سلطان محمود میکشتند که شیعه است
زمان شاه سلیمان میکشتند که سنی است
زمان ناصرالدین شاه میکشتند که بابی است
زمان محمد علی شاه میکشتند که مشروطه طلب است
زمان رضا خان میکشتند که مخالف سلطنت مشروطه است
زمان پسرش میکشتند که خرابکار است
امروز
توی دهناش میزنند که منافق است و
فردا
وارونه بر خرش مینشانند و شمعآجیناش میکنند که لا مذهب است.
اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود :
در آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است
حالا
در اسرائیل میکشند که طرفدار فلسطینیها است
عربها میکشند که جاسوس صهیونیستها است
صهیونیستها میکشند که فاشیست است
فاشیستها میکشند که کمونیست است
کمونیستها میکشند که آنارشیست است
روس ها میکشند که پدر سوخته از چین حمایت میکند
چینیها میکشند که حرامزاده سنگ روسیه را به سینه میزند
و میکشند و میکشند و میکشند :
و چه قصاب خانهیی است این دنیای بشریت ....
نگاه کن
چه بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آن که مرگش میلادِ پُرهیاهوی هزار شهزاده بود.
نگاه کن!
اندکی بدی در نهاد ِ تو
اندکی بدی در نهاد ِ من
اندکی بدی در نهاد ِ ما ....
و لعنتی جاودانه بر تبار انسان فرود می آید .
آب ریزی کوچک به هر سراچه هر چند که خلوتگاه ِ عشقی باشد
شهر را
ار برای آنکه به گنداب در نشیند
کفایت است .
کار بسیار زیبا بود و دیدارش حظ فراوان داشت . . .
واقعا کار زیبایی بود، از شما خیلی خیلی ممنونم.
خواهش میکنم
بسیار عالی ... یادش گرامی ...
عالی بود -سپاس
بسیار بسیار بسیار عالی
وبسیار بسیار بسیار سپاس برای عکس های بسیاربسیاربسیار ناب
بسیار بسیار بسیار سپاسگزارم
گرامی عزیز ، کار بی منت شما ، مثل بذرهایست که افشانیده شده ، شاید روزی عاملش فراموش شود اما ، حاصلش نه .. امروز که هستیم از شما تشکر می کنیم
.. همواره بر فراز و مسرور باشید @};-
بگذار بگویم
زندگی به شکل بی شرمانه ای کوتاه است
(شادروان احمد شاملو)
از این همه تلاش و زحمت واقعا سپاسگزارم
ممنون دوست خوبم جناب آقای خیاطی
عالی بود حسن جان