عزت ا... انتظامی : یادم می آید در صحنه ای اسب ستارخان بدون سوار به سوی من می آید، علی گفت وقتی اسب نزدیک تو رسید محکم می زنی در گوش اسب و این دیالوگ را می گویی: «سوارت کو؟» این دیالوگ خیلی به دلم نشست و من با یک حس خاص و بغضی که در صدا داشتم این دیالوگ را گفتم. در پلان بعدی علی گفت اسب ستارخان را ناز و نوازش کن و این دیالوگ را بگو: «من یه سوار پیدا می کنم.»
ستارخان ....... علی حاتمی ............ 1351