دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...
دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...

رساله دلگشا - عبید زاکانی

خواب دیدم قیامت شده است. هر قومی را داخل چاله‌ای عظیم انداخته و بر سر هر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‌ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رسانیدم و پرسیدم: "عبید، این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده، نگهبان نگمارده‌اند؟!"
گفت: "می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله"
رساله دلگشا - عبید زاکانی


کورت ونه گات

چیزی که سبب شده است زنده بودن را تقریبا باارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستنش می ارزد، بعد از موسیقی، دیدار با قدیسان است، قدیسانی که همه جا حضور دارند.
مقصودم از قدیسان مردمانی است که در جامعه ای که به شکل تکان دهنده ای بی آبروست آبرومندانه رفتار می کنند.

کورت ونه گات

گزارش به خاک یونان - نیکوس کازانتزاکیس

این مذهب چه بده بستانی است که در این دنیا یک شاهی روی آن می اندازی و در آخرت کرورها شاهی عوض می گیری؟ چه دغل بازی و رشوه خواری و حماقتی ! نه ، انسانی که در امید بهشت و ترس از جهنم است، نمی تواند آزاد باشد.
گزارش به خاک یونان - نیکوس کازانتزاکیس


من او را دوست داشتم - آنا گاوالدا

زندگی حتی وقتی انکارش می‌کنی، حتی وقتی نادیده‌اش می‌گیری، حتی وقتی نمی‌خواهی‌اش از تو قوی‌تر است. از هر چیز دیگری قوی‌تر است. آدم‌هایی که از بازداشتگاه‌های اجباری برگشته‌اند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه‌هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس‌ها دویدند، به پیش بینی هوا‌شناسی با دقت گوش کردند و دختر‌هایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی‌تر است.
آنا گاوالدا/من او را دوست داشتم


آلبر کامو

اگر کفشت پایت را می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد را به پایت تحمیل کردی ، دیگر در مورد آزادی شعار نده !

آلبر کامو 

در یک نامه - رومن گاری

امّا من همیشه به خاطره‌ها پناه می‌برم. اگر خاطره‌ها نباشند، تحمّلِ زندگی واقعاً کارِ سختی‌ست.
رومن گاری، در یک نامه


سارا تیس‌دیل

ای کودک ! ای کودک!
تا هر زمان که می توانی
عاشق صدا و چشمها و روح ِ یک مرد باش
هرگز نترس!
حتی اگرعشق قلبت را بشکند
از زخم و جراحت ،لذتی تازه آغاز خواهد شد
تنها مغرورانه و مسرورانه و فوق العاده، عاشق باش
حتی اگر عشق بهشت یا جهنم باشد

ای کودک! ای کودک!
عاشق باش
حتی اگرممکن است برای زندگی
مثل یک روز ِ شاد، کوتاه باشی
هرگز از چیزی که حس می کنی نترس
تنها با عشق زندگی حقیقت می یابد
عشق نجات بخش ِ گناهان کشنده و معاصی هفتگانه انجیل است
تنها به واسطه ی عشق به بهشت وارد خواهی شد

سارا تیس‌دیل

کتاب دشمنان از آنتوان چخوف

در آرامش و سکوت پاییزی ،وقتی مه یخ کرده و زننده ای از زمین بر روح سنگینی می کند و مانند دیوار زندان جلوی آدم کشیده می شود و آزادی ناچیز و محدود آدمی را به رخ می کشد،آه در این موقع چقدر تخیل درباره ی رودهای وسیع و تندرو،شیرین و تسلی بخش است.

آنتوان چخوف/رویاها/از کتاب دشمنان/ترجمه:سیمین دانشور