من : یک پژوهشگر عکس تاریخ که به هیچ گروه سیاسی علاقمند نیستم. دوستانی که میتوانند کمک کنند پیغام بگذارند و یا باشماره 09193860739 تماس بگیرند
لطفا" عکس ها بدون اجازه در هیچ وبلاگ و سایتی منتشر نکنید.
ادامه...
امروز بعد از یکماه به یکباره به کلوب برگشتم . خیلی دلم گرفت. دیدم خیلی ها حذفم کردن و حتی رسانه رو هم رو حذف کردند. حق دارن ، از کسی توقع ندارم . اینجا رو به کلوب ترجیح میدم ، نمیدونم واقعا نمیدونم مخاطب هام کی هستند ، ناشناسی و تنهایی اینجا رو خیلی دوست دارم ، بجز چند دوست بسیار عزیز که کامنت گذاشتند بقیه رو نمیبنم....
وقتی که حرف ها تو مغز آدم، جوش می زنن و تو دل آدم آتیش می ندازن ، همه گرم و گیران،، ولی همچین که از دهن بیرون ریخته شدن و گرمای خون ازشون گرفته شد و رفتن تو قالب کلمات ، همه سرد و یخ زده می شن ... داستان «وقتی تنها هستم، نه» از مجموعه داستان «پسرک بومی» نوشته «احمد محمود پ ن . چقدر حرف زدن سخته . بنظرم سخت ترین کار...
چیزهایی هست که نمی دانم می دانم ، سبزه ای را بکنم خواهم مرد . می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم . راه می بینم در ظلمت ، من پر از فانوسم . من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج . پرم از سایه برگی در آب . چه درونم تنهاست در لینک زیر تعدادی عکس از این شاعر گرانقدر تهیه کردم...
عباس پشمی (نفر دوم از سمت راست) و نوچه هایش حین کشیدن قلیان! اصفهان - سال 1271 شمسی عباس پشمی، سرکرده اراذل و اوباش اصفهان بود و تحت امر ظل السلطان. او و دارو دسته الوات اش هر که را حاکم مستبد و خودکامه اصفهان اراده می کرد را گوشمالی میدادند تا دیگر کسی صدایش درنیاید.
تصویری از اولین دارالمجانین (خانه ٔ دیوانگان، تیمارستان، جایی که دیوانگان را در آن نگهدارند) که در تهران ساخته شد. تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالاً از دورانِ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند و بیمارانِ روانی را با وسایل ابتدایی و ناقص و تقریباً به صورت فراموش شده...