روباه گفت:سلام
شازده کوچولو مودبانه گفت:سلام
شازده کوچولو گفت:بیا با من بازی کن. نمی دانی چقدر دلم گرفته است!
روباه گفت: نمی توانم با تو بازی کنم، آخرهنوز کسی مرا اهلی نکرده است.
شازده کوچولو گفت:من دنبال دوست می گردم. اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: "اهلی کردن" چیز بسیار فراموش شده ای است,یعنی "علاقه ایجاد کردن..."
ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد.
تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود.
و اگر مرا اهلی کنی زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد.
من با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پاهای دیگر فرق خواهد داشت.
تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن!
قرآن! من شرمندهی توام اگر از تو آواز مرگی ساختهام که هر وقت در کوچهمان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند چه کس مرده است؟
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن! من شرمندهی توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کردهام.
یکی ذوق میکند که تو را بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که تو را فرش کرده، یکی ذوق میکند که تو را با طلا نوشته، یکی به خود میبالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا از تو موزه سازی کنیم؟
قرآن! من شرمندهی توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند،آنچنان به پایت مینشینند که خلایق به پای موسیقیهای روزمره مینشینند.
اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن! من شرمندهی توام اگر به یک فستیوال مبدل شدهای.
حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول، یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کردهاند، حفظ کنی، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو.
اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن وشوهر غبطه میخوردند، آنها از هم جدا شدند.طولی نکشید که آن مرد دوباره ازدواجکرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهرهای بسیار معمولی بود.اما به نظر میرسیدکه او بیشتر و عمیقتر از گذشته عاشق همسرش است.
عدهای آدم کنجکاو ازاو میپرسند:فکر نمیکنی همسر قبلیات خوشگلتر بود؟
او باقاطعیت به آنها جواب داد: نه! اصلاً! اتفاقا وقتی از چیزی عصبانی میشد و فریادمیزد، خیلی وحشی و زشت به نظرم میرسید.اما همسر کنونیام این طور نیست. به نظرمن او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.
میگویند : زنها به خاطر زیبا بودنشان دوستداشتنی نمیشوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظرمیرسند.
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند؛ سگها اصلا بهصاحبان فقیرشان پارس نمیکنند.اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشاننمیآید.اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافتزیرا
(این کلام از جناب علامه جعفری نقل به مضمون است)
علامه محمد تقی جعفری (رحمهالله علیه) میفرمودند:عده ای از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».برای سنجش ارزش خیلی از موجودات معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانهی آن است. اما معیار ارزش انسانها در چیست؟ هر کدام از جامعه شناسها صحبت هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند. وقتی نوبت به بنده رسید گفتم : اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد.کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسها صحبتهای مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیهالسلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازهی چیزی است که دوست میدارد». وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند . . .حضرت علامه در ادامه میفرمودند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی!!! پنجاه میلیونی!!!» . چقدر بدش میآید؟ در واقع میفهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی ارزش است! اینجاست که ارزش «ثار الله» معلوم می شود. ثار الله اضافه ی تشریفی است . خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه ی خدای متعال است.