دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...
دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...

نقّالی

زمانی پدران ما درقهوه خانه ها می نشستندپای صحبت نقال که برایشان ازشاهنامه فردوسی داستان رستم وسهراب بگوید. آنها محزون وگاهی اشک درچشم که چراچنین پسری بدست چنین پدری مرد.چرانوشداروی سهراب دیربدست رستم رسید.
ولی افسوس الان پدران ما نشسته پای ماهواره سریال های دست چندم ترکی مثل حریم سلطان و... رامی بینند . پرازخیانت ،دروغ و ...
افسوس وصدافسوس
حسین و


شهرام شیدایی

همیشه از بزرگ‌شدن می‌ترسیدم
از این‌که آن‌ها را که می‌شناسم
دیگر نشناسم.
همیشه بعد از دیدن‌ِ یک فیلم
غریبه شده‌ام
از تمامِ شدن‌ِ هر چیزی می‌ترسم.
از داشتن‌ِ آلبومِ عکس
از خاطره‌ها
ازمنطقِ روزانه‌ی تکرار
از غروب کردن‌ِ خورشید می‌ترسم.
از این‌که زمان می‌تواند بگذرد
از این‌که گذشته پُشتِ سر می‌مانَد
از این‌که سنگ همیشه سنگ است
و زمین صورتی ندارد
از چسبیدن‌ِ خواب‌هایم به تنم به صدایم
از به‌خود‌آمدن‌های ناگهانی‌اَم می‌ترسم.
...
شهرام شیدایی


حقیقت

درحقیقت زیبائی می بینم .خلاف آنچه می گویندحقیقت تلخ است من ازحقیقت شیرینی می چشم.

کمال الملک

فروغ

ای هفت سالگی
ای لحظه ی شگفت عزیمت
بعد از تو هر چه رفت در انبوهی از جنون و جهالت رفت
بعد از تو پنجره که رابطه ای بود سخت زنده و روشن
میان ما و پرنده
میان ما و نسیم
شکست
شکست
شکست
بعد از تو آن عروسک خاکی
که هیچ چیز نمیگفت هیچ چیز به جز آب آب آب
در آب غرق شد
فروغ


تخیل

کسی که تخیلی ندارد، بالی برای پرواز ندارد.
محمدعلی کلی


قساوت!

اینکه حیوانات دراختیارانسان باشندوما ازگوشت وپوست آنها بایداستفاده کنیم شکی نیست ولی اینکه آنهارابه شکل وحشیانه ودرانظارعمومی بکشیم فکرنمیکنم چیزخوشایندی باشه.
فقط کمی به قیافه مظلوم گوسفند و لباس ودستان خونین قصاب نگاهی بیاندازید.

گورستان سفیدچاه - یانه سرمازندران


سنگ قبرهای محرابی گورستان تاریخی سفید چاه، دارای تصاویر نمادین ایرانی است که مفاهیم پیچیده زندگی، مرگ و رستاخیز را در خود نشان می دهد. کهن ترین سنگ مزارهای این گورستان به سال 830 ه.ق باز می گردد. در سنگ گورهای مورد بررسی علاوه بر نقوش هندسی از عناصر نمادین دیگری نیز بسیار استفاده شده است از جمله: آینه، سرو، دو کبوتر، انار و گل انار، خوشید، چلیپا و ... که جملگی در ادبیات، عرفان و فلسفه شرق مفاهیم معنوی ای را در بر دارند.

راز


بچه که بودیم پیش دوستانمان همیشه ازرازمی گفتیم ،رازهایی که خنده دار بودند،بزرگترکه شدیم جنس رازهایمان فرق کرد.
رازهایمان رابه هرکسی نگفتیم ،شایدچون محرم اش راپیدانکردیم ،شاید چون گوشی که بخواهدبشنودنبود.رازهای هرکسی عزیزترین چیزهرکس است که هرشب درتنهایی باخودش مرورمیکند.
گاهی بایدریخت توی چمدانی وباخودت همه جا ببری .رازمن یک رازمگو است. رازبلند تنهایی
حسین و