در آرامش و سکوت پاییزی ،وقتی مه یخ کرده و زننده ای از زمین بر روح سنگینی می کند
و مانند دیوار زندان جلوی آدم کشیده می شود و آزادی ناچیز و محدود آدمی را به رخ می
کشد،آه در این موقع چقدر تخیل درباره ی رودهای وسیع و تندرو،شیرین و تسلی بخش است.
آنتوان چخوف/رویاها/از کتاب دشمنان/ترجمه:سیمین دانشور