دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...
دیالوگ هام (عکاسباشی )

دیالوگ هام (عکاسباشی )

عکس های قدیمی ، دیالوگ فیلم و ...

مهر هفتم

فیلم مهر هفتم(شاهکار اینگمار برگمان) در سکانس اعتراف آنتونیوس، که مرگ در شکل راهبی در جایگاه، برای شنیدن اعتراف قرارگرفته است:


آنتونیوس:‌ می‏خواهم تا جایی که برایم ممکن است با شما صادقانه سخن بگویم، اما قلب من تهی است.
مرگ: پاسخی نمی‏دهد.
آنتونیوس: این خلأ، چون آیینه‏ ای در برابر من است. می‏توانم خود را در آن بنگرم، حس می‏کنم از تنفر و ترس لبریزم. 
مرگ: پاسخی نمی‏دهد.
آنتونیوس: به ‏خاطر بی‏ تفاوتی‏ ام در برابر دیگران، منزوی شده ‏ام. حال در دنیای ارواح زندگی می‏کنم. اسیر رؤیاها و تخیلات شده ‏ام.
مرگ: و هنوز هم قصد مردن نداری؟ 
آنتونیوس: آری دارم!
مرگ: و منتظر چه هستی؟
آنتونیوس: آگاهی، می‏خواهم آگاه شوم.
مرگ: در جستجوی یقین و اطمینان می‏باشی.
آنتونیوس: هرچه می‏‏خواهید آن‏را بنامید. این واقعاً ناممکن و باورنکردنی است که خدا را بتوانیم با حواسمان درک کنیم؟ چرا او باید در هاله‏ ای از وعده‏ های ناقص و معجزاتی نامعلوم، پنهان شده‏ باشد؟
مرگ: پاسخی نمی‏دهد.
آنتونیوس: چگونه می‏توانیم آنهایی را که ایمان دارند باور کنیم در حالی‏که خود را باور نداریم. بر آن دسته از مردم که مایلند باور داشته ‏باشند اما نمی‏توانند، چه خواهد رفت و بر آن دسته که نه می‏خواهند باور داشته ‏باشند و نه می‏توانند چه؟
شوالیه با سکوت، منتظر پاسخ می‏ماند. اما کسی سخنی نمی‏گوید. سکوتی کامل برقرار می‏شود.
آنتونیوس: چرا نمی‏توانم خدای درون را بکشم؟ چرا او به حضور در این دنیای محنت‏ بار و حقیر ادامه می‏دهد؟ کفر می‏گویم و می‏خواهم با انگشتانم او را قطعه قطعه از قلبم بیرون بکشم. چرا علی‏رغم همه اینها، او وهمی واقعی است که من قادر نیستم خود را از او برهانم؟ به من گوش می‏کنیـد؟
مرگ: گوش می‏کنم!
آنتونیوس: من معرفت می‏خواهم نه ایمان، نه انگاشت، معرفت! می‏خواهم خدا دستش را بر من بگشاید. خود را بر من آشکار کند و با من سخن بگوید.
مرگ: اما او خاموش است!
آنتونیوس: من او را در تاریکی صدا کرده ‏ام اما به نظر کسی آنجا نیست.
مرگ:‌ شاید کسی آنجا نیست!
آنتونیوس: پس زندگی خوفناک است. هیچ‏کس نمی‏تواند در انتظار مرگ زندگی کند و بداند که همه‏ چیز، هیچ است. 
مرگ: بیشتر مردم هرگز به فراسوی مرگ و پوچی زندگی نمی ‏اندیشند.
آنتونیوس: اما روزی نوبت آن‏ها نیز خواهد رسید و در مقابل تاریکی قرار خواهند گرفت. 
مرگ: حال تا آن روز برسد!
آنتونیوس: در بطن ‏‏ترس‏هایمان تصویری می‏سازیم و آن‏را خدا می‏نامیم.

عکس‌های خبری تکان دهنده!!



عکس‌های خبری تکان دهنده!!
در زیر بخشی از این عکسها را باهم مرور می‌کنیم که گذر عمر هیچگاه آنرا برایمان تکراری نخواهد کرد.....
 
ادامه مطلب ...

اومدم که باشم...

سلام

اینجا اومدم که دوستان تازه پیدا کنم. تجربه جدید و ورود من بدنیای جدیدی ازتکنولوژی . اینجا میخواهم ازفیلم و دیالوگها ، شعر و ادبیات وگاهی هم معرفی ابنیه تاریخی و اشخاص بزرگ دنیا و... بگم . خوشحال میشم دوستان کمکم کنند.


با سپاس از همه- حسین و