پدر اورک گفت: «بله! بله! اشتباه بدی کردی زن! دربارهی همسایهات سریع قضاوت کردی و آبروش رو بردی و باید قلباً شرمنده باشی!»
زن گفت متأسفه و طلب بخشش کرد. پدر گفت: «نه به این سرعت! میخوام بری خونه، یه بالش رو به سقف ببری با چاقو ببُریش و برگردی اینجا!»
زن به خونه رفت، یه بالش از تختش و یه چاقو از دراور برداشت، از پلههای اضطراری بالا رفت و روی سقف بالش رو پاره کرد. بعد هم برگشت پیش پدر.
پدر پرسید:«بالش رو با چاقو پاره کردی؟»
- «بله پدر!»
+«ونتیجه چی بود؟»
- «پَر!»
+ «پر؟»
- «همه جا پُر از پَر بود پدر!»
+ «حالا میخوام برگردی، تا آخرین دونه ی پری رو که باد برده جمع کنی و برگردی!»
- «اما این غیر ممکنه! من نمیدونم اونا کجا رفتن! باد اونا رو همهجا پخش کرد!»
+ «و این، شایعه هست!»
به نام پدر، پسر، روحالقدس. آمین. لطفاً برخیزید!
(فیلم شَک (Doubt) محصول سال ۲۰۰۸- آمریکا)